عصر ایران؛ مهرداد خدیر- دبیر شورای عالی امنیت ملی به تازگی در دیدار با "برخی از اصحاب علوم انسانی" گفته است: "برخی از زعمای سیاسی کشور هنوز حساسیت و خطیر بودن موقعیت فعلی را درک نکردهاند و به راحتی با یکدیگر جدال میکنند. این موقف نیازمند گذشت و بزرگواری است. نمیگویم حق ندارند، اما گذشت، زمانی معنا دارد که حقی وجود داشته باشد. در حالی که در این شرایط باید از اختلافات عبور کنیم و برای تقویت انسجام ملی بکوشیم."
کلمۀ "موقف" در عبارات بالا مشخص میکند که گوینده کیست حتی اگر ندانیم چندی است علی لاریجانی عهدهدار دبیریِ شورای عالی امنیت ملی شده است. مشکل اما آنجاست که تصور میشد او در جایگاه جدید و در فضای پس از جنگ 12 روزه قصد تغییر پارادایمها را دارد منتها حالا همچنان با همان ادبیات سخت پیشین سخن میگوید.
شکل خبر هم جالب است: در دیدار با برخی از اصحاب علوم انسانی گفته برخی از زعمای سیاسی موقعیت را درک نمیکنند. (برخی - برخی).
این "برخیها" اما چه کسانیاند و چرا دبیر شورای عالی امنیت ملی که حکم او را رییس جمهور پزشکیان امضا کرده مطلقا به صدا و سیما اشاره نمیکند که از شبه تحلیلهای امثال محمد رضا شهبازی دل نمیکَند و خود کانون اختلافافکنی است؟
اگر منظور میانجیگری میان باقر قالیباف و پایداریها از یک طرف و حسن روحانی و جواد ظریف از سوی دیگر است کی باید گذشت کند؟ اگر مقصود انتقادات اخیر شیخ مهدی کروبی و حملات چند رسانه به اوست آیا همه باید سکوت کنند تا موقعیت حساس کنونی را پشت سر بگذاریم؟
یکی از مشکلات همین تعبیر بارها تکرار و حتی دستمایۀ طنز شدۀ "موقعیت حساس کنونی" یا "شرایط حساس فعلی" است که از فرط تکرار و تأکید، جدی گرفته نمیشود.
وقتی هنوز شورای عالی فضای مجازی در قبال رفع فیلترینگ مقاومت میکند یا صدا و سیما با ساطور ساترا اجازۀ پخش آنلاین فیلمی را نمیدهد که مدت ها بر پرده سینما بوده و در فضای اینترنت در دسترس است و یک فرمانده سابق برای جمع قابل توجهی از دختران و زنان ایرانی که پوششی دیگر اختیار کردهاند حکم اعدام صادر می کند و مدعی است از قرآن استخراج کرده در حالی که فقیهان مبرز چنین حکمی ندادهاند، چرا تنها "برخی زعمای سیاسی" را خطاب قرار دادهاند؟
آنچه آقای لاریجانی گفته در واقع همان "دعوا نکنیم" رییس جمهور است منتها با الفاظی شکیلتر چون او بر سخن چیرهتر است تا پزشکیان و گرنه روح کلام همان است و وقتی آن "دعوا نکنیم" ساده به خرجشان نرفته بدیهی است این کلمات هم نخواهد رفت.
مشکل اما از کجاست:
اول این که کار با رودربایستی و لفاظی پیش نمیرود. اصلا هیچ یک خود را مخاطب این برخی برخیها نمیدانند یا برای علی لاریجانی جایگاهی این گونه قایل نیستند که آنان را نصیحت کند.
دوم: قرار بود پزشکیان 5 کار مهم انجام دهد: اولی تن ندادن به قانون تنشزای حجاب بود که با همکاری همین شورا محقق شده و دومی در مورد استخدامها و گزینشها و اخراجیها نیز اقدامات مثبت اما ناکافی انجام شده است. در سه فقره دیگر اما توفیقی حاصل نشده و او و شورای عالی امنیت ملی که ریاست آن با رییس جمهور است باید یاری رسانند. از آن سه یکی صدا و سیماست که به تنظیمات اولیه بازگشته و رسما در اختیار مخالفان پزشکیان و لاریجانی است. دومی فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است و هر چه در رفع فیلترینگ تأخیر افتد به اعتبار دولت آسیب میرساند. چون خود مردم با فیلترشکن از این دیوار گذشتهاند. مردم منتظر رفع محدودیت نمی مانند و خودشان مرتفع میکنند و از این هر چه فیلترینگ را زودتر بردارند به نفع خود سیستم است.
سومی هم سیاست خارجی است که عملا دچار انفعال است و اگر وزارت خارجه را تعطیل کنند و تنها یک خط تماس با عمان برقرار باشد کفایت میکند تا آقای عراقچی هم به سفرهای داخلی برسد!
با این همه در این اوضاع و احوال حضور لاریجانی همچنان مغتنم است و کافی است گفتار و رفتار او با دو برادر خودش قیاس شود که یکی آن قدر لایحه سیافتی را در مجمع نگاه داشت که وقتی بنا به مصالحی تصویب شد فایدهای نداشت و آش سرد شده و سار از درخت پریده بود و دیگری اگر در تلویزیون ظاهر شود به گونهای سخن میگوید که مخالفان برادر (علی) را خوش آید!
چرا این گفتار را با درنگ بر واژۀ "موقف" شروع کردم که در فارسی چندان رایج نیست ولی مثل "رصد" مورد علاقه لاریجانی است؟
نه به این خاطر که او را به پارسیگویی سفارش کنیم. بلکه بدین سبب که موقعیت حساس ایجاب میکند او هم عصر تازهای را شروع کند. درست است که در جایگاه رییس مجلس از لاریجانیِ صدا و سیما فاصله گرفت و در دوران روحانی از لاریجانی اصولگرا به اعتدالگرا بدل شد و از 1400 که صابون شورای نگهبان به تن او هم خورد تازه یا بیشتر فهمید نظارت استصوابی یعنی چه و اصطلاح "خالصسازان" را در توصیف دولت مرحوم رییسی ساخت اما انتظار میرفت و میرود که با انتصاب به دبیری شورای عالی امنیت ملی برخی ریلها را تغییر دهد و شاید اگر چنین نکرده او هم مثل پزشکیان با مکانیسم ماشه غافلگیر شده است.
توصیه به گذشت و بزرگواری کار اهل منبر است در حالی که او مرد سیاست است و همان که در سال 84 گفته بود "سیاست مثل ریاضی است. باید به آن حمله کرد تا آن را حل کنی. نه این که بالبال بزنی و دور آن بچرخی!"
آیا در حال حل مسایل است یا با این برخی برخی و موقعیت حساس بال بال هم نزند دارد هی چرخ می زند و هنوز ارتفاع نگرفته است!
آنچه آقای لاریجانی گفته همان "دعوا نکنیم" پزشکیان است با این تفاوت که رییس جمهور گاهی به صدا و سیما طعنه میزند و در گفتار علی لاریجانی نشانی از خطاب و عتاب به این سازمان و آن روزنامه که برای سخنان او تره هم خرد نمیکنند مشاهده نمیشود.
صحبت از ارتفاع شد آقای لاریجانی به این کلمه هم علاقه دارد ولی در کل مفاهیم پیچیده فلسفی به کار امروز نمیآید. اگر هم بخواهد حسب تحصیلات و علاقه با فلسفه راهی باز کند اندیشه توماس کوهن (۱۹۲۲–۱۹۹۶) به کار میآید. چرا؟ چون نشان داد علم، خطی و پیوسته پیشرفت نمیکند، بلکه تحت تأثیر پارادایمهاست و پارادایم همان چارچوب فکری و عملی مشترک دانشمندان در یک دوره مشخص است و نیاز امروز ایران نیز تغییر پارادایم هاست.
گفتیم در نگاه علی لاریجانی که هم ریاضی خوانده هم فلسفه، سیاست، مثل مسأله ریاضی است و باید حل شود. این پارادایمها هستند که نحوۀ حل مسایل را شکل میدهند و معمولاً تغییر آنها با مقاومت روبرو است. کوهن با تأکید بر نقش پارادایم، نشان داد علم محصول توافق و عمل جمعی جامعه علمی است. پس با نگاه کوهنی نقش علی لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی که یک نهاد اجماعی و توافقی و برآیندی است نصیحت نیست، توجه یا کشف یا قبولاندن پارادایمهای تازه است.
پیش تر دربارۀ کوهن نوشتیم مطابق رأی او دانشمندان در دوران "علم عادی" در چارچوب پارادایم موجود کار میکنند و سعی دارند مسایل و پدیدهها را بر اساس قواعد پذیرفته شده توضیح دهند. اما با ظهور ناهماهنگیها یا مشاهدات غیرقابل تفسیر، بحران علمی شکل میگیرد.
این قبیل بحرانها باعث میشوند دانشمندان به محدودیتهای پارادایم فعلی پی ببرند و زمینهای برای جستجوی رویکردهای نوین ایجاد شود. به بیان دیگر، علم عادی مسیر معمول پیشرفت و تثبیت نظریههاست، اما بحرانها موتور تغییر و تحول بنیادی هستند.
حال به سیاست بازمیگردیم. به جای توصیه به دیگران به خاطر موقعیت حساس کنونی بهتر است خود ایشان با خود خلوت کند تا ببیند برای عبور از بحران کدام پارادایمها باید تغییر کند. به یاد آوریم هم او بود که دو سال قبل در پیامی دربارۀ کاندیدا نشدن خود در انتخابات سرد مجلس نوشت: "مُلک را چارهای دیگر باید".
آن چارۀ دیگر میتواند همین تغییر پارادایم باشد و گرنه توصیههای اخلاقی به جماعتی که میخواهند سلیقه خود را تحمیل کنند فایدهای ندارد.
میخواستم بنویسم بالبال نزنید و برای حل مسأله بکوشید، حس کردم ممکن است برخورنده باشد چون بازگشت لاریجانی به ساختار با توجه به این که صابون شورای نگهبان و نظارت استصوابیِ آقای جنتی دو بار به تن ایشان خورده و دیده با چه دلایل سست و زشتی او را از گردونه بیرون گذاشتند. از این رو سراغ اصطلاح و واژۀ مورد علاقۀ ایشان (ارتفاع) میروم چون خود نوشته بود:«برای عبور از موانع، باید از روشهای منسوخ ارتفاع بگیریم».
باری با ادبیات خود ایشان: از روشهای منسوخ ارتفاع بگیرید! یکی از روشهای منسوخ توصیه به جماعتی است که همه چیز را میخواهند ببندند.